نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - با خاطرات شهدا
«دوستانم در یک غافل‌گیری، افسر نگهبان و دیگر بچه‌های سپاهی را دستگیر کردند و روی سر آن‌ها گونی کشیدند و دست بسته در یکی از اتاق‌ها حبس کردند. دستور دادم تا ۲۴ ساعت در باراجین به همین حال بمانند تا یادشان باشد دشمن و ضدانقلاب با کسی شوخی ندارند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس «منوچهر مهجور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۷۷۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۸

خاطره‌ای از همرزم شهید «سیدمصطفی میرشاکی»
همرزم شهید «سیدمصطفی میرشاکی» می گوید: زمانی که سید فرماندهی گردان را عهده‌دار شد با پیراهنی سفید که با لکه‌های خون یاران شهیدش گل انداخته بود و از دور به چشم می‌آمد، بین بچه‌ها نشست، زخمی‌ها التیام نیافته بودند و ضجه‌کنان، زل زده بودند به چشم‌های سید و مبهوت جذابیت و سیمای نورانی‌اش بودند.
کد خبر: ۵۶۷۶۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷

«کسی تاکنون از ایشان نشنیده بود که بگوید من جانباز هستم یا چگونه به درجه جانبازی نایل شده‌ام. ابداً روحیه طلبکاری از انقلاب نداشت و همیشه خود را بدهکار انقلاب می‌دانست ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۶۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷

«فرمانده گردان محمد رسول‌الله (ص) گفت: حجت! برو پسرت را ببین و برگرد. حجت سریع خود را به پسرش رساند. فرصت زیادی نبود؛ آخرین بوسه را بر گل صورت فرزند چند روزه‌اش کاشت و روانه عملیات شد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۵۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷

برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«هر فرماندهی که نیروهایش عبور می‌داد چندین تلفات، شهید و مجروح می‌داد و تنها گروهی که توانست با شیوه خاصی و بدون تلفات از آن مکان عبور کند گروهان ما بود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۷۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷

اولین جلسه اصول مصاحبه و ثبت خاطرات شهدای دانشجو با حضور استاد دکتر رنجبر در پژوهشکده گیلان شناسی برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۷۴۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۶

فیلم؛
مراسم سوگواری سالروز شهادت امام «جعفرصادق ع» بصورت پیاده روی عمومی با حضور ایثارگران، عموم مردم، استاندار و مدیران کل تا مرقد امامزاده عبدالله خرم آباد برگزار شد که در پایان با سخنرانی و مداحی مراسم به اتمام رسید.
کد خبر: ۵۶۷۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۵

همسر معلم شهید «حسین شاطری» نقل می‌کند: «حسین مانند شهدا زندگی کرد و انتخاب شده از طرف خدا بود.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۶۷۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۱

خاطرات شهدا
 وقتی رسیدیم بالای سر شهید، انگار یکی او را به سمت قبله کرده بود، چند پرنده سپیده صبح آمده بودند بالای سر شهید و بی‌قراری می‌کردند، انگار برای شهید نوحه سرایی می‌کردند.  فرزند شهید «ابراهیم باقری» روایتی را از پدر شهید بیان می کند.
کد خبر: ۵۶۷۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۱

«یک روز شهید سید محمدحسین تقوی به خانه آمد و با صدای بلند شروع به گریه کردن کرد. بی‌تاب بود. خواستم آرام کنم نتوانستم، نگران بودم که شاید کسی از اقوام فوت کرده است ...» ادامه این خاطره از شهید معلم «سید محمدحسین تقوی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۲۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۱

«شهید سید محمدحسین تقوی همیشه می‌گفت باید به هم‌نوعان خودمان کمک کنیم، زیرا خدمت به خلق خدا، جلب رضای خداست لذا هر کاری را برای کسب رضایتمندی خداوند با محبت و کمک کردن به دیگران انجام می‌داد ...» ادامه این خاطره از شهید معلم «سید محمدحسین تقوی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۱۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۰

«شهید سید محمدحسین تقوی با شهادت جوان‌ها، به منزل می‌رفت و پارچه‌ها را برمی‌داشت و برای کفن شهدا استفاده می‌کرد. بعداً که پدر شوهرم متوجه شد گفت این پسر چی کار می‌کنه دارو ندار مرا بُرد! ...» ادامه این خاطره از شهید «گنج‌علی غیاثوندمحمدخانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۹

کتاب «شکارچی» خاطرات و زندگی‌نامه رزمنده دفاع مقدس و شهید مدافع حرم «مصطفی رشیدپور» به نویسندگی «فرانک صف‌آرا» منتشر شد.
کد خبر: ۵۶۷۱۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۶

کتاب «بی سیم چی ۲» خاطرات رزمندگان مخابرات (گردان لیلـه القدر) لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس نوشته دکتر علی قدسی توسط انتشارات ۳۱ عاشورا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
کد خبر: ۵۶۷۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۰

«دو روز از برگشتن من از جبهه نگذشته بود، که جنازه پسرم را به «قزوین» آوردند و دُرست دو روز بعد هم نامه پسرم رسید، که نوشته بود: «پدر جان! من راضی به زحمت شما نبودم که به «آبادان» برای دیدن من بیایید. من نامه شما را خواندم و می‌دانم که این آخرین دیدار من با خانواده‌ام می‌باشد ...» ادامه این خاطره از شهید «گنج‌علی غیاثوندمحمدخانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۶۹۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵

از شهید «اکبر طحانی عبداللهی» نقل شده است: «سال ۱۳۵۷ کم کم درگیری‌های خیابانی شروع شده بود، در آن شرایط حساس، شهید طحانی پیشنهاد کشیدن نقاشی تصویر حضرت امام(قدس سره) بر روی دیوار روبروی مسجد جامع ملارد را به من داد و بنا شد شب همین کار را دور از چشم نیروهای گشت ژاندارمری انجام بدهیم. شب، به کمک بقیه بچه‌ها یک وانت جور کردیم و پشت وانت چند تخته بنایی گذاشتیم و شد داربست.»
کد خبر: ۵۶۶۹۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵

خاطرات شهید «بهروز مدیری»
گاه وضعیت و شرایط سخت، عصبانیت‌ها و ناملایمات باعث می‌شد تا بعضی از بچه‌ها یک جایی به هم بریزند و نقص و ضعف اخلاقی خود را آشکار کنند اما بهروز از این قاعده مستثنی بود. او نه تنها «یَل گردان» بود بلکه «یَل اخلاق» هم بود.
کد خبر: ۵۶۶۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵

دو روایت از شهید «نورالحسین امیری»
شهید «نورالحسین امیری» می گوید: تعداد کم نیروها ملاک نیست. هرکدام از آنها به خدا توکل دارند و میتوانند مقابل یک سپاه کفر ایستادگی کنند.
کد خبر: ۵۶۶۶۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

« توی سنگر اجتماعی ما ۵ نفر بودیم و هر شب که برای نگهبانی نوبت من می‌شد واقعاً ترس عجیبی داشتم و هر لحظه احساس می‌کردم در کمین دشمن و کشته شدن هستم ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «عزیزالله فرجی‌زاده» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۶۵۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۳

برگی از خاطرات؛
«خم شد سیگار را بردارد خطاب به من فریاد کشید حرکت نکن. وقتی به جلوی پایم نگاه کردم سیمی را دیدم که در نیم‌متری پای من از زیر علف‌ها رد شده بود و وصل بود به انواع تله‌های انفجاری ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات رزمنده دفاع مقدس «رضا کاظمی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۶۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷